انسان ها مظهر اسما و صفات الهی هستند و از همین رو، گفته می شود که صورت انسان صورت خدا است. خداوند هر چند که مِثل ندارد، ولی مَثَل دارد که همان مظهر اوست.
در روایات است که پیامبر(ص) فرمود: إن الله خلق آدم على صورته؛ خداوند آدم را بر صورتش آفرید.( صدوق، التوحید، ص153؛ و نیز نگاه کنید: ص 152)
درباره معنای این روایات اختلاف است؛ ریشه اختلاف به بازگشت ضمیر در صورت است که آیا به خدا یا آدم باز می گردد؛ زیرا بنابراین برخی از تفسیرها، نوعی تجسم برای خداوند باید قایل شد در حالی که خداوند جسمیت و تجسمی ندارد. سه تفسیر اصلی این روایت این گونه است:
1. ضمیر در «صورته» به آدم باز گردد؛ یعنی خداوند آدم را بر صورت آدم آفریده است؛ یعنی خداوند صورتی را به آدم داده و با همان صورت او را قبض روح می کند بدون آن که تغییری در آن رخ داده باشد؛
2. ضمیر در «صورته» به خدا باز گردد؛ یعنی خداوند آدم را بر صورت خودش آفریده است. این همان صورتی است که انتخاب کرده و برگزیده است.
3. البته برخی بر اساس داستان روایت معنای سوم کرده اند. الزهری روی عن الحسن أنه کان یقول : مر رسول الله «ص» برجل من الانصار وهو یضرب وجه غلام له ویقول : قبح الله وجهک ووجه من تشبهه ، فقال النبی (ص): بئس ما قلت ، فإن الله خلق آدم علیه صورته ، یعنی صورة المضروب؛ زهری از حسن روایت کرده که او می گفت: رسول الله (ص) بر مردی از انصار گذشت و او بر چهره غلام خویش می نواخت و می گفت: خداوند چهره تو و هر که شبیه توست را زشت گرداند! پس پیامبر(ص) فرمود: بد گفتی؛ چگونه خداوند آدم را بر صورتش آفریده که صورتش است؛ یعنی صورت مضروب است.(نگاه کنید: بحار الأنوار ، مؤسسةالوفاء ، العلامة المجلسی، ج 4 ، ص 14) البته در این روایت «علی صورته» ندارد، بلکه «علیه صورته»؛ بر صورتی آفریده که صورت مضروب است.
شیخ صدوق نقل می کند: الحسین بن خالد قال : قلت للرضا (ع) : یا ابن رسول الله إن الناس یروون أن رسول الله «ص» قال : إن الله خلق آدم على صورته ، فقال : قاتلهم الله لقد حذفوا أول الحدیث ، إن رسول الله (ص) مر برجلین یتسابان ، فسمع أحدهما یقول لصاحبه : قبح الله وجهک ووجه من یشبهک. فقال (ص) : یا عبدالله لاتقل هذا لاخیک فإن الله عزوجل خلق آدم على صورته؛ حسین بن خالد گفت: به امام رضا(ع) گفتم: ای فرزند رسول الله! به راستی مردم (اهل سنت) از پیامبر(ص) روایت می کنند که فرمود: به راستی که خداوند آدم را بر صورتش آفرید. پس حضرت فرمود: خداوند آنان را بکشد! هر آینه اول حدیث را حذف کردند؛ چون رسول الله (ص) به دو مردی گذشت که یک دیگر را سب می کردند؛ پس از یکی از آن دو شنید که به دیگری می گفت: خداوند چهره تو و هر که همانند توست را زشت گرداند! پس آن حضرت گفت: ای بنده خدا! این سخن را به برادرت مگو؛ چرا که خداوند عزو جل آدم را بر صورتش آفریده است. (توحید، ص 162 و 153؛ بحارالانوار، ج 4، ص 12)
البته این حدیث مشخص نمی کند که این ضمیر به آدم یا خدا باز می گردد یا به آن برادر؛ یعنی خداوند آدم را بر صورت این برادرت آفریده است؟ یا معنای دیگر دارد.
البته شاید از باب تشریف و تعظیم ضمیر را به خدا اضافه کرده است؛ چنان که خداوند در آیه می فرماید: «ونفخت فیه من روحی؛ از روحم در آن دمیدم». (ص، آیه 72) یا طهرا بیتی؛ شما دو نفر خانه ام را تطهیر کنید.(بقره، آیه 225)
مستند این مطلب روایت محمد بن مسلم است: عن محمد بن مسلم قال : سألت أبا جعفر (ع) عما یروون أن الله عزوجل خلق آدم على صورته ، فقال : هی صورة محدثة مخلوقة اصطفاها الله واختارها على سائر الصور المختلفة فأضافها إلى نفسه کما أضاف الکعبة إلى نفسه ، والروح إلى نفسه فقال : بیتی وقال : نفخت فیه من روحی؛ از امام باقر(ع) سوال کردم از آن چه نقل می کنند که خداوند عز و جل آدم را بر صورتش آفرید. پس آن حضرت(ع) فرمود: آن صورت حادث مخلوقی است که خداوند برگزیده و بر دیگر صورت های گوناگون اختیار کرده است. پس آن صورت را به خود اضافه کرده چنان که کعبه را به خود و روح آدم را به خود اضافه کرده و گفته است: خانه ام ؛ و گفته است: در او از روحم دمیده ام.(توحید، ص 103، باب 6، حدیث 16؛ بحارالانوار، ج 4، ص 13)
أبی الورد بن ثمامة ، از امام علی (ع) نقل کرده است: سمع النبی (ص) رجلا یقول لرجل : قبح الله وجهک ووجه من یشبهک ، فقال (ص) : مه لاتقل هذا فإن الله خلق آدم على صورته؛ پیامبر(ص) از مردی شنید که به دیگری می گفت: خداوندچهره تو و هر که همانند توست را زشت گرداند! پس آن حضرت(ص) فرمود: دست نگه دار! این را مگو! چرا که خداوند آدم را بر صورتش (صورت این مرد یا صورت خودش) آفریده است.(بحارالانوار، ج 4، ص 12)
البته همان طوری که اضافه تعظیم و تشریف صورت گرفته است، ولی این بدان معناست که خداوند آدم و انسان را مظهر صفات خویش قرار داده و مراد از صورت در این روایات همان تجلی خدا در انسان و مظهریت او برای خدا است؛ یعنی انسان تجلی گاه صفات الهی است؛ چنان که فرموده است: و علم آدم الاسماء کلها؛ همه اسماء را به آدم تعلیم داد؛ یعنی جزو ذات آدم سرشته است.(بقره، آیه 31)